بیوگرافی کوتاه از جلال آل احمد

204 بازدید | 4 ماه پیش

آیتم‌های کوتاه
15 ویدئو 1.9 هزار بازدید کل آخرین بروزرسانی 3 ماه پیش
تهران 1402

جلال آل احمد در سال 1302 خانواده‌ای پر جمعیت به دنیا آمد. دومین پسر از میان نه فرزند بود. پدرش که مردی مذهبی و عموی سید محمود طالقانی بود، دوست نداشت فرزندش در دبیرستان تحصیل کند. چون فکر می‌کرد تحصیل در مدرسه او را از راه دین و حقیقت منحرف می‌کند. بعد از مدرسه او را به بازار فرستاد تا کار کند و راه او را ادامه بدهد اما جلال پنهان از چشم پدر درکلاس‌های شبانه دارالفنون ثبت‌نام کرد تا درس بخواند. جنگ جهانی دوم آغاز شد و او درسش را در دارالفنون تمام کرده بود.

پدر او را به نجف و پیش برادر دیگرش فرستاد تا تحصیلات دینی‌اش را تکمیل کند. اما وقتی جلال از این سفر بازگشت به حزب توده پیوست و تفکرات دینی که تا آن زمان در او شکل گرفته بود کاملا تغییر کرد. حالا به جای اینکه انگشتر عقیق به دستش کند، کروات می‌زد و لباس‌های آمریکایی می‌پوشید. پدر که چنین چیزی را تاب نداشت او را از خانه بیرون کرد. هرچند سال‌ها بعد جلال با نوشتن سفرنامه‌ی زیبای خسی در میقات که شرح سفرش به شهرهای مکه و مدینه بود نشان داد که همچنان مذهب در فکرش جای دارد.

ازدواج جلال آل احمد با سیمین دانشور، نویسنده‌ی مشهور ایرانی، که در سال 1327 اتفاق افتاد خاطره‌ی شیرینی دارد که ویکتوریا دانشور، خواهر سیمین، آن را اینطور تعریف می‌کند:

«ما عید رفته بودیم اصفهان و در اتوبوسی که می‌خواستیم به تهران برگردیم، آقایی صندلی کنارش را به خانم سیمین تعارف کرد. آن دو کنار هم نشستند. بعد آمدیم خانه. صبح دیدم خانم سیمین دارند آماده می‌شوند که بروند بیرون. من هم می‌خواستم بروم خرید. وقتی در را باز کردم، دیدم آقای آل‌احمد مقابل در ایستاده‌است. نگو این‌ها روز قبل قرار مدارشان را گذاشته‌اند. روز نهم آشنایی‌شان هم قرار عقد گذاشتند. بعد همه را دعوت کردیم و در مراسمشان فامیل و همه نویسندگان بودند. صادق هدایت هم بود. بعد آن‌ها خانه‌ای اجاره کردند و رفتند سر زندگی‌شان»

جلال در سال 1348 از دنیا رفت. سیمین به شایعات درباره‌ی مرگ او به دست ساواک پایان داد. پیکر او را بر خلاف وصیت خودش به خاک سپردند. او وصیت کرده بود که بعد از مرگ پیکرش را به دانشجویان پزشکی برای تشریح بدهند اما این خواسته خلاف شرع شناخته شد و حالا سنگ‌مزار او بعد از سال‌ها، هنوز در انتظار آرامگاهی شایسته و درخور است.

خانه‌ی سیمین و جلال، بعد از فوت سیمین به موزه تبدیل شده است. موزه‌ای که لباس‌ها و وسایل‌شان را در خود جای داده و علاقه‌مندان به ادبیات معاصر ایران را به آنجا می‌کشاند. حوض آبی‌رنگش هنوز پر آب است و درخت‌هایش قد کشیده‌اند. عکس‌ها و نقاشی‌های سیمین و جلال به دیوارش است و مبل‌های سبزرنگی که سال‌ها پذیرای مهمان‌هایشان بوده است، حالا چشم انتظار مهمانان جدید است.

جلال آل‌احمد کوتاه زیست اما در دوران زندگی‌اش تجربیات مختلفی داشت. از تحصیلات مذهبی گرفته تا پیوستن به حزب توده، جدا شدن از سیاست و افسردگی، رو آوردن به نوشتن و ترجمه، سفرهای پی در پی و … که همه او را به شخصیتی تاثیرگذار در تاریخ معاصر ایران بدل کرده است.

دسته‌بندی‌ها:
معرفی کتاب و نویسندگان با اصحاب قلم

برچسب‌ها:

آیتم‌های کوتاه
15 ویدئو 1.9 هزار بازدید کل آخرین بروزرسانی 3 ماه پیش