خوانش بخشی از کتاب نون والقلم اثر جلال آل احمد

121 بازدید | 4 ماه پیش

آیتم‌های کوتاه
15 ویدئو 1.9 هزار بازدید کل آخرین بروزرسانی 3 ماه پیش
تهران 1402

«نون والقلم» داستانی تاریخی و تمثیلی و روایتی از زمان حکومت صفویان است. این داستان ماجرای به قدرت رسیدن گروهی از قلندران را روایت می‌کند. آن‌ها با جلب حمایت مردم، شهر را به تصرف درمی‌آورند اما طولی نمی‌کشد که نارضایتی‌ها آغاز می‌شود. جلال برای نوشتن این داستان از زبان طنز استفاده کرده است و با طنزی ظریف هم اوضاع سیاسی و اجتماعی را روایت می‌کند و هم مشکلات و معضلات را بیان می‌کند. این داستان، ماجرای شکست در مبارزه‌ای اجتماعی است و مانند قصه‌های عامیانه پارسی در تلاش برای روشنگری است.

در کتاب نون و القلم به دو دسته از آدم‌ها برمی‌خوریم. روشنفکرانی که در نقش «میرزابنویس»‌ ظاهر شده‌اند: «میرزا اسدالله» و «میرزا عبدالزکی»  

میرزا اسدالله مردی وارسته است و دور از مطالبات نفس. هرچند در زندگی از لحاظ مالی در مضیغه است اما شرافتش را به کارش نمی‌فروشد و از زندگی‌اش راضیست. اما میرزا عبدالزکی مردی است که با بزرگان رفت و آمد دارد. خودش ثروتمند است و از آن دسته روشنفکرانی است که کار خودشان برایش بیشتر از کار مردم اهمیت دارد...

دسته‌بندی‌ها:
معرفی کتاب و نویسندگان کتاب و نشر

برچسب‌ها:

آیتم‌های کوتاه
15 ویدئو 1.9 هزار بازدید کل آخرین بروزرسانی 3 ماه پیش